بخوان.....

"شازده کوچولو " را از قبل تر دوست داشتم، از زمانی که بین کتابهای مادرم پیدا کردم و می دادم تا برایم بخواند. حس میکردم راحت می فهمم، راحت حس اش میکنم. بزرگتر که شدم کتاب را خواندم و از زاویه های دیگری به کتاب نگاه کردم. از دید نقد عجیبی که به "سبک زندگی" (خواهشا نگویید که این کلمه کلیشه ای است که معادل دیگری برای مُدل زندگی  ندارم!) های آدم بزرگ ها می کند. از دید اینکه عجب نگاه پاک و معصومانه و ساده ای به کودکی دارد. 

سیدنا الشهید آوینی از نویسندگانی زیادی یاد کرده و در وصف شان گفته و تا آنجا که یادم هست "دوسنت اگزوپری" یکی از آنهاست و به نظرم بخاطر صرفا قلم خوب از کسی حرف نمیزده که قدیم تر از آنها هم بوده اند کسانی که قلم وجدآور تری داشتند. حس می کنم دلیل همین نشان دادن زیبای سرگشتگی انسان معاصر است که آن را عجیب زیبا در دل داستانی کودکانه جا کرده.

از خواندش سیر نمی شوم، اصلا نمی دانم این بار چندم است که می خوانمش.

اوج داستان بلاشک قسمت رویارویی شازده کوچولو و روباه است!

پ.ن:

این کتاب پرفروش‌ترین کتاب تک مجلد جهان در تمام طول تاریخ می‌باشد. کتاب شازده کوچولو «خوانده شده‌ترین» و «ترجمه شده‌ترین» کتاب فرانسوی‌زبان جهان است و به عنوان بهترین کتاب قرن ۲۰ در فرانسه انتخاب شده است.