بسم الله
# دانشجو باید سیب زمینی نباشد! (توصیه هایی خطاب به دانشجویان و دانشجونمایان!)
به همت: حنانه حدادی
تعداد صفحه: ۷۲ صفحه قطع پالتویی
قیمت: 900 تومان / چاپ بیستم
موسسه میراث اهل قلم (کتاب دانشجویی)
«خصوصیت اوّل، آرمانگرایى در مقابل مصلحت گرایى است؛ عشق به آرمانها و مجذوب آرمانها شدن. انسان وقتى که در محیط تلاش و کار معمولى زندگى قرار مىگیرد، گاهى موانع جلوِ چشم او را مىگیرد؛ آرمانها را دور دست و غیرقابل دستیابى به انسان نشان مىدهد و این خطر بزرگى است. گاهى آرمانها فراموش مىشوند. در محیط جوان، آرمانها محسوس، ملموس، زنده و قابل دسترسى و دستیابى است؛ لذا براى آنها تلاش مىشود. خودِ این تلاش، تلاش مبارکى مىشود.
خصوصیت دوم، صدق و صفا و خلوص است. در حرکت دانشجویى، کلک، تقلّب، حیله و شیوههاى غیرانسانىاى که معمولاً در محیطهاى زندگىِ رایج به کار مىرود، کمرنگ است و یا بهطور طبیعى نیست. در محیط معمولى زندگى، در محیط سیاست، در محیط تجارت و در محیط بده بستانهاى اجتماعى، هر کس هر حرفى که مىزند، مواظب است ببیند از این حرف چه گیرش مىآید و چه از دست مىدهد. حالا بسته به این است که چقدر زرنگ، چقدر پشت همانداز و چقدر عاقل باشد - یا در نقطه مقابلش قرار گرفته باشد - تا چیزى از دست بدهد، یا چیزى بهدست آورد. اما در محیط حرکت دانشجویى، نه؛ حرف را براى خوب بودنش، براى درست بودنش، براى جاذبه داشتنش براى خود و براى حقیقت، بیان و دنبال و تعقیب مىکنند. نمىخواهم تعمیم دهم و بگویم که هر نفر از آحاد دانشجو، هر تک تکى از این حرفهایى که مىزند، اینطور است؛ نه، اما این رنگِ غالب است.
خصوصیت سوم، آزادى و رهایى از وابستگیهاى گوناگونِ حزبى و سیاسى و نژادى و امثال اینهاست. در این مجموعه حرکت دانشجویى، انسان مىتواند این خصوصیت را مشاهده کند که این هم یک شعبه از همان مصلحتگرایى است. غالباً در اینجا از تقیّداتى که معمولاً مجموعههاى گوناگون سیاسى و غیرسیاسى براى افراد خودشان فراهم مىکنند، خبرى نیست و جوان حوصله این قید و بندها را ندارد. لذا در گذشته پیش از انقلاب، احزابى بودند و کارهایى مىکردند؛ اما به دانشگاه که مىرسیدند، ضابطه از دستشان در مىرفت! ممکن بود چهار نفر عضو هم یارگیرى مىکردند، اما نمىتوانستند انضباطهاى مورد نظر خودشان را - انضباطهاى حزبى خیلى شدید که در احزاب دنیا معمول بود و هست - در محیط دانشجویى بهدرستى اعمال کنند؛ زیرا دانشجو بالاخره در جایى به اجتهاد مىرسد. آن زمانها حزب توده، حزب فعّالى بود؛ تشکیلات خیلى وسیعى هم داشت؛ با شورویها هم مرتبط بود و اصلاً براى آنها کار مىکرد؛ اما به دانشگاه که مىرسید، مجبور بود بسیارى از حقایق حزبى را از چشم دانشجو پنهان کند!
چهارمین خصوصیتِ این حرکت، مبتنى بر اشخاص نبودن است. یعنى این حرکت در دانشگاه صنعتى شریف هست، امروز هم هست، ده سال پیش هم بود، ده سال بعد هم هست؛ اما نه ده سال پیش شما بودید، نه ده سال بعد شما اینجا هستید. این حرکت هست، ولى مبتنى بر اشخاص نیست؛ متعلّق به فضا و مجموعه حاضر است.
پنجمین خصوصیتِ بسیار مهمّش این است که در مقابل مظاهرى که ازنظر فطرت انسانى زشت است - مثل ظلم، زورگویى، تبعیض، بىعدالتى، تقلّب، دورویى و نفاق - حسّاسیت منفى دارد و آن را دفع مىکند. یک وقت در اوّل انقلاب، همین گروه منافقین، با استفاده از فرصت انقلاب توانست در میان جوانان و دانشجویان نفوذى پیدا کند؛ اما وقتى معلوم شد که اعضاى این گروه، منافقند، غالباً روى برگرداندند. چرا به آنها منافق مىگفتند؟ چون ادّعایشان این بود که براساس ایدئولوژى دین تشکیلات دارند، تلاش مىکنند و آینده معیّن مىکنند؛ اما در عمل معلوم مىشد که نه، از ایدئولوژى دین هیچ خبرى نیست؛ تفکّرات، تفکّرات التقاطى مارکسیستى است؛ آن هم نه مارکسیستىِ یک دست؛ التقاطى، مخلوط و آشفته؛ و در عمل خارجى و فعّالیت و مبارزات هم آن چیزى که حاکم بر بیشترین فعّالیتهاى آنهاست، قدرتطلبى است. تلاش براى این که به قدرت دست پیدا کنند؛ قدرتى که در پدید آمدنش نقش زیادى نداشتند؛ بلکه بهعنوان یک مجموعه اصلاً نقش نداشتند؛ هرچند ممکن بود افرادى از آنها هم در خلال ملت نقش داشته باشند. لذا چون نفاق آنها معلوم شد - معلوم شد که ظاهرشان با باطنشان؛ حرفشان با دلشان؛ ادّعایشان با آنچه که حقیقتاً آن را دنبال مىکنند، یکى نیست - مجموعه جوانِ دانشجویى از اینها اعراض کرد و روى برگرداند.
ششمین خصوصیت این حرکت دانشجویى و این پدیده ذاتى محیط دانشگاهها این است که بر این حرکت، فقط احساسات حکومت نمىکند؛ بلکه ضمن این که احساسات هست، منطق و تفکّر و بینش و تحصیل و میل به فهمیدن و تدقیق هم در آن وجود دارد. البته شدّت و ضعف دارد؛ گاهى کم و گاهى زیاد. از نظر ما، اینها خصوصیاتى است که در این مجموعه موسوم به حرکت دانشجویى، یا بیدارى دانشجویى وجود دارد. البته کسانى که اهل تحلیل و تدقیقهاى اینطورى هستند، بگردند و خصوصیات دیگرى هم پیدا کنند؛ که حتماً هم وجود دارد و من حالا نمىخواهم آنطورى بحث کنم.
عزیزان من! این را بدانید؛ این حرکت دانشجویى، به این انقلاب خیلى هم خدمت کرده است. قبل از انقلاب، در خیل مبارزات عظیم مردم، دانشجویان چشمگیر بودند؛ حضور داشتند و فعّال مىنمودند. من بیشترین مشاهدهام در این مورد، مربوط به مشهد است. در محیط دانشجویى مشهد، من فعّال بودم؛ تهران هم که مىآمدم، همینطور بود. دردانشگاههاى مختلف مىآمدم و مىرفتم؛ دانشجویان با من ارتباط داشتند و از نزدیک مىدیدم که چه خبر است. الان بعضى از همین مسؤولان کنونى کشور، از دانشجویانِ آنروز ما هستند که با ما ارتباط داشتند. از اوّلِ انقلاب به بعد، این نقش تمام نشد.»