39) اینک شوکران 2

بسم الله

# اینک شوکران 2 (مصطفی طالبی به روایت همسر شهید)

نویسنده: مرجان فولادوند

تعداد صفحه: 71 صفحه قطع پالتویی

قیمت: 1000 تومان / چاپ چهارم

انتشارات روایت فتح

منوچهر شش ماه نیامد. من سال چهارم بودم. مدرسه نمی رفتم. فقط امتحان ها را می دادم. سرم به بسیج و امدادگری گرم بود. با دوستانم می رفتیم بیمارستان خانواده، مجروح ها را می آوردند آنجا. یک بار مجروحی را آوردند که پهلوش ترکش خورده بود و استخوان دستش فرو رفته بود به پهلوش. به دوستم گفتم:"من الان اینها را می بینم. حالا کی منوچهر را میبیند؟"

روحیه ام را باختم آنروز.

دیگر نرفتم بیمارستان.....

40) اینک شوکران 3

بسم الله

# اینک شوکران 3 (ایوب بلندی به روایت همسر شهید)

نویسنده: زینب عزیزمحمدی

تعداد صفحه: 87 صفحه قطع پالتویی

قیمت: 1250 تومان / چاپ اول

انتشارات روایت فتح

می گویند درد و رنج همراه ازلی تمام آدم هاست،  درست از لحظه ای که متولد می شوند تا دم مرگ. اما انگار بیشتر آدم ها در برابر این همراه اختیار و اراده شان را از دست می دهند و ادامه ی زندگی برایشان ناممکن می شود. وقتی درد ها یکی دو تا نباشد و همه بی درمان، وقتی جسم دیگر توان اینهمه درد را نداشته باشد روح بلند و صبر ایوب می طلبد که هنوز زندگی کنی و به درد هایت لبخند بزنی!

38) اینک شوکران 1

بسم الله

# اینک شوکران 1 (منوچهر مدق به روایت همسر شهید)

نویسنده: مریم برادران

تعداد صفحه: 87 صفحه قطع پالتویی

قیمت: 1300 تومان / چاپ چهارم

انتشارات روایت فتح

نوشته های این کتاب حکایت از رابطه بسیار عمیق بین منوچهر (شهید) و همسرش فرشته دارد. اولین آشنایی منوچهر با همسرش هنگامی است که همسرش در تظاهرات توسط گارد رژیم شاهنشاهی مورد حمله قرار می گیرد و او در این زمان همسر آینده خود را از دست آنها نجات داده و این ابتدای آشنایی آن دو است. هنگام ازدواج منوچهر با همسرش مقارن است با شروع جنگ تحمیلی، که علی رغم علاقه شدید فی مابین، منوچهر عازم جبهه های نبرد می شود و تنها درخواست همسرش از او این است که برایش فراوان نامه بنویسد ولی با گذشت مدتی از این جدایی، همسرش بی تابی می کند و سرانجام عازم دزفول می شود تا در آنجا بیشتر منوچهر را ببیند.

34) شهید فرهنگ

بسم الله

# شهید فرهنگ (آوینی در آینه خاطرات)

تهیه و تنظیم: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

تعداد صفحه: 175 صفحه

قیمت: 4200 تومان / چاپ اول

«شد سردبیر ماهنامه سوره. یک بار که برای دیدنش به اتاقش رفتیم، در را باز کرد و گفت: «به اتاق ته دبیر خوش آمدید!» توانایی قلم او که مرهون اندیشه شکل یافته ی او بود، در این ماهنامه رخ نمود و آن حس احترامی که گفتم، بی مانع در من اوج می گرفت و بالا می رفت. چندی بعد مسئول تصویب فیلم نامه های حوزه هنری شد و یک بار گفت: یه چهار مسئولیت دارم. ولی دریافتی ام همان پانزده هزار تومان ماهیانه است.»